معنی راه اندازی کارها
حل جدول
واژه پیشنهادی
فارسی به عربی
علاقه
تعبیر خواب
کارهای اداری
رسیدگی کردن به آن: فقط به خودتان متکی باشد، فقط روی خودتان حساب کنید
کاری را به اتمام رساندن: ازدواج
کارهای خلاف انجام دادن: اعلان خطر، احتمال ردی
بیش از حد کار داشتن: خوشبختی غیر منتظره
- لوک اویتنهاو
فرهنگ فارسی هوشیار
تیر اندازی درست راست زنی مک زنی عمل قدر انداز.
لگد اندازی
جفتک اندازی (ستور)، امتناع از قبول امری زیر بار نرفتن.
بساط اندازی
عمل و شغل بساط انداز: (فلان مفلس شده و بساط اندازی میکند. )
نفط اندازی
نفت اندازی نفاطی: هندوی نفط اندازی همی آموخت حکیمی گفت ترا که خانه نیین است بازی نه این است.
لغت نامه دهخدا
نفت اندازی. [ن َ اَ] (حامص مرکب) عمل نفت انداز. آتشبازی: هندوئی نفت اندازی همی آموخت حکیمی گفت ترا که خانه نئین است بازی نه این است. (گلستان سعدی).
اخکسه اندازی
اخکسه اندازی. [اُ ک َ س َ / س ِ اَ] (حامص مرکب) یا اخکسمه اندازی. بترکی تیر بازگشتی زدن (؟). (غیاث اللغات) (آنندراج).
فریب اندازی
فریب اندازی. [ف ِ / ف َ اَ] (حامص مرکب) روباه بازی. تلبیس. تزویر. (از ناظم الاطباء).
گوله اندازی
گوله اندازی. [ل َ / ل ِ اَ] (حامص مرکب) گلوله اندازی. (ناظم الاطباء). عمل گوله انداز. رجوع به گوله انداز و گلوله انداز شود.
معادل ابجد
506